English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9335 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To mark the examination papers . U ورقه های امتحان رانمره دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
papers U سفته برات
papers U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers U روی کاغذ نوشتن
papers U اوراق
papers U ورق کاغذ
papers U ورقه
papers U جواز پروانه
papers U اوراق بهادار
papers U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers U وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers U درکاغذ پیچیدن
papers U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers U چاپ کردن
papers U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers U مقاله
papers U روزنامه
papers U روی کاغذاوردن
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers U ورقه مشخصات کشتی
papers U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers U کاغذ
he writes for the papers U برای روزنامه هامقاله مینویسد
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
ship's papers U اسناد حمل
ship papers U اسناد کشتی
secret papers U اوراق سری
secret papers U اسناد سری
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
mercantile papers U برگهای بهاداربازرگانی
commerical papers U اوراق تجارتی
application papers U مدارک درخواستنامه
walking papers <idiom> U برگه اخراج
negotiable papers U اوراق بهادار
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
commercial papers U اوراق تجارتی
commerical papers U اسناد تجارتی
please send me the p papers U خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers U کتاب سفید
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
examination U محک
examination U امتحان ازمایش
examination U ازمایه
examination U ازمون
examination U رسیدگی معاینه
examination U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examination U بازرسی معاینه
examination U بازپرسی
examination U استنطاق
examination U معاینه کردن
examination U بازرسی
examination U معاینه
examination U امتحان
examination U رسیدگی
examination U بررسی
self examination U درون خویشتن بینی
examination U آزمایش
examination U امتحان
self examination U خود ازمایی
re examination U پرس ازمایی مجدد
re examination U بازپرسی مجدد
re-examination U بازپرسی مجدد
re-examination U پرس ازمایی مجدد
examination U تست
to take an examination U امتحان دادن
examination U آزمون
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
bar examination U امتحان وکالت
sit for an examination U در امتحانی شرکت کردن
examination anxiety U اضطراب امتحان
mental examination U معاینه روانی
qualifying examination U امتحان صلاحیت
psychiatric examination U معاینه روانپزشکی
previous examination U نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
cross-examination U پرسش و مقابله
cross examination U استنطاق
cross examination U بازرسی
to give an examination U صورت امتحان دادن
to give an examination U امتحان کردن
To pass an examination . U درامتحان قبول شدن
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
To cheat in an examination. U درامتحان تقلب کردن
to sit for an examination U در امتحانی وارد شدن یاشرکت کردن
To sit for an examination. U درامتحان شرکت کردن
examination of the soil U ازمایش خاک
essay examination U امتحان انشایی
cleared without examination U ترخیص بدون بازرسی
cross examination U بازجویی استنطاق بازجویی از شهود مواجهه دادن شهود
cross examination U بازپرسی
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
cross examination U بازجویی همگانی
cross-examination U بازپرسی
He put his papers in order before going to bed . U قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
graduate record examination U امتحان ورودی بعد ازلیسانس
graduate record examination U جی ار ای
examination of witness's eligibility U تزکیه
ceeb (college entrance examination board U شورای امتحانات ورودی
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination. U آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
to mark off U جدا کردن
mark down U کاهش قیمت
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
mark down U پایین اوردن قیمت
mark down U تنزل قیمت
mark down U کاهش قیمتها
mark of d. U نشان امتیازیا افتخار
mark off U خط کشیدن
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
mark up U افزایش قیمت
mark up U سود توزیع کننده کالا
beside the mark U پرت
mark U پایه
mark U نشان علامت
mark U ایه
mark U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark U نمره گذاری کردن علامت
mark U توجه کردن
mark U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark U علامت گذاشتن
mark U حد
mark U علامت گذاری
mark U مارک
mark U علامت
mark U اثر
mark U نشانه کردن حریف
mark U 01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark U علامت نشانه هدف
mark U بل گی_ری خوب
mark U علامت گذاری کردن
mark U نشان کردن نشان
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark U مرز
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U نمره
below the mark U پایین تر از میزان مقر ر
mark U مدرک
mark U ارزه
beside the mark U خارج ازموضوع
mark U گواهی
mark-up U سود توزیع کننده
mark U نشان
mark U علامت گذاری روی چیزی
mark U درجه
mark U پایه نقطه
mark U هدف
mark U داغ
mark U نشانه
mark U سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
shoulder mark U درجه سردوشی افسران
plimsol mark U علایم بارگیری
shoulder mark U نشان سردوشی علایم سردوشی
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
ripple mark U شیارسطح چوب
pock mark U ابله
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
repeat mark U خال
shoulder mark U درجه روی دوش
tick mark U علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
shoulder mark U نشان سردوشی
tape mark U نشان نوار
stonemason's mark U نشان سنگ کار
stonemason's mark U علامت سنگتراش
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
to mark good U نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
space mark U علامت فاصله گذاری
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
lateral mark U علامتکناری
guide mark U نشانهراهنما
Deutsche Mark U واحدپول
centre mark U نقطهمرکزی
black mark U سابقهی بد
word mark U علامت کلمه
word mark U نشان کلمه
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
mark time <idiom> U با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
bale mark U مشخصات عدل
You mark my words. U این خط واینهم نشان
To overstep the mark. To go too far. U از حد معمول گذراندن
The would left a mark. U جای زخم باقی ماند
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
mark time <idiom> U منتظر وقوع چیزی بودن
exclamation mark علامت تعجب
to make one's mark U اسم و رسم به هم زدن
special mark U علامتمخصوص
upto the mark U داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
You mark my words . U ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com